سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
پتی آباد سینمای ایران
 
لینک دوستان

 

بهداد

شبانه روز مهتاب کرامتی

 

 

برای مشاهده بقیه عکس ها بر روی نام فیلم کلیک کنید .

 

شبانه روز


[ یکشنبه 87/11/20 ] [ 5:24 عصر ] [ حسین ]

عطاران

خروس جنگی

عبادی

 

برای مشاهده بقیه عکس ها بر روی نام فیلم کلیک کنید .

 

خروس جنگی

امشب شب مهتابه

 


[ یکشنبه 87/11/20 ] [ 4:59 عصر ] [ حسین ]

برای تماشای عکس ها بر روی نام فیلم ها کلیک کنید .

باران کوثری

 

می زاک

 

 

 

باران کوثری 2

 

حاشیه فیلم می زاک

 

 

1- پیش بینی که نه، بهتر است بگوییم همان طور که مقدر شده بود جلسه مطبوعاتی فیلم «می زاک» آخرین اثر حسینعلی لیالستانی به یکی از ماندگارترین نشست های تاریخ جشنواره فیلم فجر بدل شد. استقبال اهالی رسانه از نشست خبری این فیلم به حدی بود که علاوه بر پر شدن تمامی صندلی های سالن شماره 3 سینما فلسطین، در راهروهای حاشیه یی و فضای خالی بالکن مانند سالن، جای سوزن انداختن نبود و خیل انبوه مشتاقان آمده بودند تا ببینند شاعر شوریده وش سینمای ایران می خواهد پس از نمایش سرخوشی آور جدیدترین فیلمش که لحظه یی از سوت و خنده و کف زدن های گاه و بیگاه تماشاگران هنگام نمایش بی نصیب نماند، چه بگوید؟ جلسه یی که به حاشیه خودش بدل شد و عملاً در لحظات پایانی چیزی نبود جز نبرد شاخ به شاخ منتقدان و تهیه کننده فیلم که در زمینه نگاه بی رمق کارگردان که نمی دانست چه کار باید بکند به پایان رسید. منصور ضابطیان هم به دلیل محافظه کاری اش در شکل اجرای برنامه و نپرسیدن سوالات خبرنگاران به شکل شفاف هرچه بیشتر به این آتش دامن زد و خیلی از روزنامه نگاران و منتقدان حاضر در سالن عنوانی را به او دادند که کمتر از یک قرن پیش ژان ویگو به فیلم دوست داشتنی اش داده بود؛ «نمره اخلاق صفر».

2- علیرضا خمسه، محمدرضا فروتن و باران کوثری (بازیگران)، تورج منصوری (تصویربردار)، جهانگیر کوثری (تهیه کننده) به همراه حسینعلی لیالستانی حاضران در جلسه بودند. اما بیشتر بحث ها را جهانگیر کوثری به دلیل عشق وافری که به فوتبال و انگار به طور مشخص به دروازه بانی دارد جواب می داد و در آخرهای جلسه که انگار خون داشت خونش را می خورد و کم مانده بود بلند شود و زیر پای منتقدان که دارو دسته یی را از ترکیب مثلث امیر پوریا، امیر قادری و نیما حسنی نسب شکل داده بودند چند تکل از پشت برود که همه آنها حساب کار دست شان بیاید اما این اتفاق نیفتاد و جلسه تقریباً ختم به خیر شد.

3- نخستین سوال منصور ضابطیان این بود؛ آقای لیالستانی آیا شما تا حالا جاده یی غیر از شمال هم رفتید؟ حسینعلی جواب داد؛ سلام به همه یی که حضور دارند...با سلام به کسانی که به هر نحوی فیلم را تماشا کردند... از نظر من این فضا با احترام است... من شهرهای دیگه یی هم رفته ام،

4- نخستین سوال از جانب امیر پوریا پرسیده شد مبنی بر اینکه چرا با توجه به لهجه فارسی بازیگران نام فیلم را یک واژه رشتی - «می زاک» به معنای بچه من - گذاشته اید و فقط در دیالوگ های آخر، آنقدر این واژه را تکرار کرده اید تا معنایش را متوجه شویم. لیالستانی گفت من نمی خواستم ایشون معنی شو متوجه بشن که پوریا از همان جایی که نشسته بود به رشتی گفت؛ من رشتی ام برار... هم ولایتی ام. من متوجه بوبستم،... که سالن از خنده ترکید.

5- باران کوثری دیرتر از بقیه اعضای گروه روی سن آمد و تا انتهای جلسه انواع و اقسام حرکات و رفتار عجیبی که بلد بود از خودش در آورد. در عرض کمتر از 30 دقیقه دو بطری کوچک آب معدنی را هورت کشید. مدام با پدرش پچ پچ کرد. روی شانه او زد. رو به سمت عکاسان که او را احاطه کرده بودند خنده های عصبی کرد و گهگاه به حرف های بعضی از اعضای گروهش به شکل ظریفی دهن کجی کرد و احتمالاً یکی از دوستانش را در طبقه بالای سالن دیده بود که مدام به شکل تلگرافی در حال حرف زدن با او بود. در انتها هم با دست محکم توی سر میکروفن اش می زد تا ثابت کند خیلی عصبانی است.

6- علیرضا خمسه و تورج منصوری هنگام حرف زدن لیالستانی آنقدر در کشاکش نگه داشتن خودشان بودند که در لحظاتی رنگ صورت شان سرخ شده بود.

7- محمدرضا فروتن در نقش مرد آرام و مهربان سعی کرد حضار را متقاعد کند فیلم لیالستانی را به خاطر سادگی ذاتی اش بپذیرید که بی فایده بود. او وقتی دید این حرف ها فایده ندارد فقط با نگاهی که می گفتی هرلحظه ممکن است خشمی خروشان را نمایندگی کند به منتقدان حاضر در سالن نگاه می کرد.

8- منصور ضابطیان در مورد موسیقی فیلم که در اوکراین توسط محمدرضا درویشی ضبط شده سوال کرد که ناگهان لیالستانی که که حسابی خود را تحت فشار می دید سوال او را قطع کرد و گفت؛ ما نمی دانیم در اوکراین کار کردند یا بورکینافاسو می توانستند توی مریخ هم کار کنند... (خنده حضار) ضابطیان گفت اما من انتقادی نداشتم. لیالستانی گفت عیب نداره به پارازیت عادت دارم. (خنده بیشتر حضار)

9- لیالستانی در بحث بر سر صدای دایناسورها در فیلم که باعث شده بود بچه تی تی و گل برار بترسد و بعد از سال ها نخواهد از شکم مادرش بیرون بیاید صحبت هایی در مورد 95 میلیون سال پیش در زمان دایناسورها شد و اینکه دایناسورها آن موقع گردنکشی می کردند و دنبال نفس کش بودند. کارگردان برجسته گفت این صدای دایناسورها هنوز هست و در عمر 113ساله سینما به شمال آمده و در فیلم من که به آقای دل پاک می گویم صدایش را کم کند که موسیقی بیاید هست...،

10- در پایان جلسه بحث های تند و تیزی میان جهانگیر کوثری که از عصبانیت سرخ شده بود با برخی از منتقدان حاضر در سالن درگرفت. منتقدان معترض بودند که چرا بودجه دولتی باید صرف ساخته شدن چنین فیلمی شود. کوثری گفت پول را من دادم. گفتند از کجا آوردی؟ گفت خودم و فارابی و بانک پاسارگاد. همین نکته بحث را داغ تر کرد آنقدر که یکی از نمایندگان انجمن منتقدان با صدای بلند در سالن اعتراض کرد و خاطره فیلم اول آقای لیالستانی در سال 72 - بلندی های صفر- را یادآور شد که در جلسه آن فیلم هم با صحبت های آقای لیالستانی در مورد هم اتاق بودن با ونگوگ و دیدن الاغی که کانت را می فهمد به گونه یی به منتقدان توهین شده بود و امشب هم با این فیلم و حرف های بی سر و ته دایناسوری به آنها توهین شده است. جلسه یی که می توانست بسیار شیرین تر از خود فیلم باشد در انتهای کار به جنگ اعصابی بدل شد که هیچ کس دوست نداشت ادامه اش دهد. حتماً بچه تی تی و گل برار هم که ما آخر نفهمیدیم دختر است یا پسر و اینکه در سکانس آخر بغل چه کسی است، می دانسته با تولدش چه آشوبی به پا می شده که مدام پا پس می کشیده و از ترس صدای دایناسورهای گیلان و غم پهلوان نمی خواسته متولد شود.

 

 

 زاد بوم

زاد بوم 

 

 

 

روز ششم جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر

 

زمانی برای دوست داشتن
[ پنج شنبه 87/11/17 ] [ 11:25 صبح ] [ حسین ]
[ یکشنبه 87/11/13 ] [ 10:50 صبح ] [ حسین ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ فیلم ، بازیگر ها جشن ها و اخبار داغ سینمای ایران
آرشیو مطالب
امکانات وب