سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ
پتی آباد سینمای ایران
 
لینک دوستان

قرار بود فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» ساخته علی عطشانی از چهارشنبه در گروه سینمایی آزادی جایگزین فیلم «سیب و سلما» شود ولی فعلا به گفته تهیه کننده اکران فیلم یک هفته به تعویق افتاده است.

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: پیرمردی شغلش باربری است و قصد خرید سیم کارت و تلفن همراه دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهوری به دستش می‌رسد...

در این فیلم مهدی هاشمی، نیکی کریمی، بهناز جعفری، آتیلا پسیانی، علی دهکردی، نیما شاهرخ شاهی، مجید یاسر، خشایار راد و... بازی می‌کنند.

* آنونس فیلم «تلفن همراه رییس جمهور»

 

آنونس فیلم «تلفن همراه رییس جمهور» / 10 مگابایت / --> دانلود <--


[ شنبه 91/2/16 ] [ 4:48 عصر ] [ حسین ]

بنام اول هنرمند عالم هستی...

گمان می کنم حالا که غائله ی اکران "گشت ارشاد" خاتمه یافته و قیل و قال ها فروکش کرده؛ حالا که تنور اعتراض های خودسرانه از گرما افتاده و سفره ی تهمت های ناروا برچیده شده؛ حالا که بعضی ها با پایین کشیدن غیرقانونی فیلم من چنان نفس راحتی کشیده اند که گویی بیرق کُفر به زیر آمده است؛ شاید زمان مناسبی باشد که فارق از آن "هیاهوی بسیار" با چند نفر چند کلام حرف حساب بزنم. حرفهایی که گفتنش زبان می سوزاند و نگفتنش مغز استخوان.

ـ آقای امام جمعه

پیش از همه، روی سخنم با شماست. آقای "علم الهدی"؛ روی سخنم با شماست، نه با امام جمعه تهران. چون شما نخستین امام جمعه ای بودید که علیه فیلم من سخنرانی کردید و مهم تر این که امام جمعه ی شهر من هستید. شهری که سالها در آن زندگی و فعالیت اجتماعی کرده ام. شهری که افتخار آشنایی و همنشینی با بزرگانش را داشته ام. بزرگانی چون "آیت الله طبسی"، "آیت الله نوقانی"، "آیت الله مروارید"، "آیت الله فلسفی"، "آیت الله صفایی"، "آیت الله آقا شیخ ابولحسن شیرازی" و حتی عرفایی چون "میرزا جواد آقا تهرانی" و "مولانا قندهاری"، و شهدای عالی رتبه ای چون شهید "هاشمی نژاد" و شهید "کامیاب" و شهید "موسوی قوچانی". بزرگانی که افتخار می کنم بگویم خیلی هاشان من را به اسم کوچک صدا می زدند. شهید هاشمی نژادی که افتخار می کنم بگویم نعش پاره پاره اش را در آغوش کشیده ام. اما ... افسوس و صد افسوس که در طول انقلاب و همرکابی با این بزرگان هیچ گاه نه نامی از حضرت عالی شنیدم و نه سعادت دیدارتان نصیبم شد. در حقیقت، این ابهام بزرگ ذهن من و شاید همه ی مردم شهرم را می آزارد که در آن سالهای سرنوشت ساز انقلاب شما کجا تشریف داشتید؟! به کدام بیت رفت و آمد داشتید و با چه کسانی نشست و برخاست می کردید که هیچ وقت نامی از شما در میان نبود. ای کاش من و شما یک بار هم که شده در آن روزگار به هم برمی خوردیم! در آن صورت شاید امروز اینقدر با هم بیگانه نبودیم و زبان همدیگر را بهتر می فهمیدیم! ... نمی دانم در این مورد باید برای خودم متأسف باشم یا برای شما! ...

*** *** ***

ـ آقای رییس

شاید شما که امروز بر صندلی ریاست سازمان تبلیغات اسلامی تکیه زده اید امثال من را نشناسید یا دلتان نخواهد که بشناسید. اما اگر دلتان خواست، می توانید از آقایان "زم" و "سیدآبادی" (رییس سابق تبلیغات اسلامی خراسان) بپرسید که اتفاقاً خیلی خوب از سوابق من آگاهند. می دانند که من مؤسس حوزه هنری خراسان و هشت سال مدیرش بودم. همان حوزه هنری که اشخاصی مثل هنرمند جانباز "حسین نوری" یا نویسنده فقید "احمد زارعی" در آن فعالیت کردند. و البته خیلی های دیگر که پاتوقشان آنجا بود. "داود کیانیان"، "جواد اردکانی"، "مصطفی محدثی"، "مجید نظافت"، "علیرضا غزوه"، "احمد عزیزی" و ... . القصه؛ من هشت سال با کمترین امکانات و حقوق هرچه در توانم بود در آن عرصه ی فرهنگی ـ هنری انجام دادم و هرگز منتظر پاداش نبودم. اما "جناب رییس"، اگر برخورد امروز شما با فیلم من پاداش آن فعالیت ها و خدمت هاست، با افتخار می پذیرم! اما چه پاداش تلخی! و اگر جز این است و فیلم من قربانی تسویه حساب ها و اختلاف سلیقه ها و حب و بغض های شما با دیگران شده است شما را به پاداش تلخ روزگار و سرنوشت بشارت می دهم که البته و صد البته خدایی هم هست. ...

*** *** ***

ـ آقای شهردار

شاید بهتر باشد سخنانم با شما را به دو بخش تقسیم کنم. گلایه ی فرهنگی ـ هنری ام را به "جناب آقای دکتر قالی باف" بگویم و درددل شخصی ام را به "حاج باقر". همان حاج باقر که از سالهای دور می شناسمش. البته شما را نمی دانم. راستی شما هم هنوز حاج باقر را می شناسید؟!

جناب آقای دکتر قالی باف. بدون شک برگزاری بزرگداشت برای هنرمندان، ساختن مجسمه ی آنها و گرفتن عکس یادگاری با ایشان، افتتاح موزه و نمایشگاه های هنری، سالن های تئاتر و پردیس های سینما، و صد البته اختصاص قطعه ای از بهشت زهرا به هنرمندان، شرطِ لازم برای آرایش وجهه ی یک شهردار هنردوست و هنرمندنواز است، اما قطعاً شرطِ کافی نیست. صاف و بی پیرایه بگویم: همراهی شما با حرکات غیرقانونی و خودسرانه ی جریانی بی منطق علیه آثار هنری بسیار دور از انتظار جامعه ی هنرمندان بود. از شمایی که می خواستید و شاید پس از این هم بخواهید بر کرسی ریاست جمهوری این مملکت تکیه بزنید و حافظ قانون باشید. مطمئن باشید این تصمیم غیرقانونی شما و همکارانتان به این زودی از ذهن خانواده ی سینما زدوده نخواهد شد.

و اما حاج باقر عزیز. من و شما تجربه ای مشترک داریم. تجربه ای مشترک از دورانی شریف و رفقایی که خود مظهر شرافت اند. بزرگانی که اگر سیاهه شان را بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. اکتفا می کنم به ذکر نام "بابانظر"، "بابارستمی"، "ابولفضل رفیعی"، "حسن آزادی"، "مهدی میرزایی" و از حاضرین و ناظرین "عباس شاملو"، "سید هاشم دُرچه ای"، "هادی سعادتی" ، "حاج ماشالله آخوندی" و "برادر اسماعیل". صادقانه معتقدم شرط انصاف این است که به احترام آن زندگان و این زندگان کمی بیشتر ملاحظه ی همدیگر را بکنیم و حداقل پیش از محکوم کردن یکدیگر فرصت کوتاهی برای دفاع بدهیم. البته اگر هنوز مراممان مرام "بابانظر" ها باشد و "حاج باقر" ها را بشناسیم! ...

*** *** ***

ـ آقای انصار

به این دلیل "آقای انصار" خطابت می کنم که نمی دانم پُشت این چهره ای که گاه و بیگاه بروز و ظهور می کند دقیقاً کیست و مرامش چیست! پیر است یا جوان. خام است یا پُخته. کم سواد است یا بی سواد. جبهه دیده است یا جبهه ندیده. اما این را خوب می دانم که هرکه هستی و هرچه هستی، کوچکی و ناچیز. "من آنم که رستم بود پهلوان!" بهترین مصداق عینی توست. "دون کیشوتی" که احساس جنگاوری می کند و به دلیل همین ضعف است که هیچ گاه با هویت آشکار پیش نمی آیی. به همین دلیل است که پشت ارزشهای انقلابی و اسلامی ـ پُشت خون شهدا و ولایت و دیانت ـ پنهان می شوی و "هل من مبارز" می طلبی! به همین دلیل است که از تریبون های مقدس فریادهای گوشخراش می کشی! آقای انصار؛ شما در این غائله فاتح بودی اما قهرمان نه. قهرمان در قاموس مردمان این روزگار تعریف دیگری دارد. چه بسیارند فاتحان منفور و شکست خوردگان محبوب. کاش یک بار هم که شده جرأت می کردی و با هویت واقعی ات به میدان می آمدی تا همگان بدانند چند مرده حلاجی! ...

*** *** ***

ـ آقای وزیر

از حق نگذریم؛ شما به عنوان عالی ترین مقام فرهنگی ـ هنری این مرز و بوم بزرگوارانه عمل کردید. نمی توانم از نجابت و انصاف شما در برخورد با اثر سینمایی ام چشم بپوشم. نمی توانم شجاعت شما را در ایستادن پای این فیلم مقابل تمام فشارها و شانتاژهای قانون شکنان ستایش نکنم. اما دریغ و افسوس که از این ایستادگی نتیجه ای حاصل نشد. حقیقت تلخ و انکارناپذیر این است که در شرایط فعلی نظرات و تصمیمات حضرت عالی برای جامعه ی سینمای ایران بیشتر مایه ی "دلگرمی" است تا "پُشت گرمی"! با تمام این احوال، بر خود لازم می دانم مراتب سپاسگزاری ام از حضرت عالی و معاونت سینمایی تان و دیگر همکاران را اعلام کنم. خدا قوت!

*** *** ***

ـ آقای سینما

آقای تهیه کننده، آقای کارگردان، آقای بازیگر، آقای تدارکاتچی، آقای همکار؛ آگاه باش که امروز نوبت من بود، فردا نوبت شماست! گرچه اقلیتی نه چندان منسجم از شما در نکوهش و تقبیح این قانون شکنی سخن سر دادید، مصاحبه کردید، موضع گیری کردید، همدردی کردید. اما بخش عظیمی از شما سکوت مرگباری داشتید. شما که همیشه برای کوچکترین اتفاقاتِ خوب و بد این سینما، چپ و راست بیانیه می دادید و اعلام موضع می کردید، این روزها کجا بودید؟! سکوتتان چه توجیه و توضیحی داشت؟! به خود بیایید و باور کنید که این عدم اتحاد، قانون شکنان را گستاخ تر کرده و می کند و فردا روز است که دود این سکوت به چشم شما هم برود! ...

سعید سهیلی فروردین 91


[ جمعه 91/2/1 ] [ 10:54 صبح ] [ حسین ]

فیلم خصوصی به هنگام اکران با حواشی مختلفی رو به رو شد. خبرگزاری سینمای ایران فیلم‌نوشت یکی از جنجالی‌ترین سکانس‌های این فیلم را منتشر کرد:

 

داخلی- شب - خانه پریسا

 

ابراهیم (فرهاد اصلانی) روبروی پریسا (هانیه توسلی) پشت میز اوپن آشپزخانه نشسته است. و پریسا درون آشپزخانه با او حرف می زند.

 

پریسا: من شنیدم شما حزب الهی ها میگید هرجا یه زن و مرد نامحرم تنها باشن احتمال گناه زیاده

 

ابراهیم: بله درسته

 

پریسا: خب؟

 

ابراهیم: اما دین ما برای این هم راه حل داره

 

پریسا: راه حلش چیه اونوقت؟

 

ابراهیم: اسلام در این مواقع صیغه رو پیشنهاد می کنه

 

پریسا چهره در هم می کشد و خود را ناراحت نشان می دهد

 

ابراهیم: ناراحت شدی؟ منظوری نداشتم اگر قبول نمی کنی اصراری نیست

 

پریسا: اونوقت اگر قبول کنم این وقت شب کدوم محضری بازه؟

 

ابراهیم: احتیاج به محضر نیست...

 

کات

 

روز - داخلی - خانه پریسا

 

ابراهیم از خواب بیدار می شود و می بیند پریسا در آشپزخانه در حال آماده کردن صبحانه است...

 

...


[ پنج شنبه 91/1/24 ] [ 1:5 عصر ] [ حسین ]

بازار اکران این روزها داغ است اما حکایت فیلم‌هایی که از سال گذشته و بعضا از چند سال گذشته مشکل اکران‌شان حل نشده است،حکایت جدیدی نیست.

 

به گزارش خبرنگار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شاید بتوان «گزارش یک جشن»، «خیابان‌های آرام»، «خانه پدری»، «پاداش»، «آیینه‌های روبرو» را از مشهورترین و البته تازه‌ترین فیلم‌هایی دانست که تکلیف‌ اکران عمومی‌شان هنوز نامشخص است.

 

ابراهیم حاتمی‌کیا که «به رنگ ارغوان»‌اش به دلیل برخی حاشیه‌های پیش آمده برای اکرانش، چند سالی به نمایش درنیامد و سرانجام اکران شد؛ این بار با نمایش عمومی «گزارش یک جشن» به مشکل برخورده است؛ حتی اگر جواد شمقدری زمانی گفته باشد که فیلم حاتمی کیا توقیف نیست.

 

« "گزارش یک جشن" محصول سال 89 است که بر اساس گفته تهیه‌کننده‌ی آن، از مسایل ملتهب جامعه سخن به میان می‌آورد و به مساله جوانان به‌عنوان یکی از بحران‌های امروز جامعه می‌پردازد. در «گزارش یک جشن»، رضا کیانیان، رویا تیموریان، مریلا زارعی، طناز طباطبایی، بهروز شعیبی، اصغر نقی‌زاده، شبنم مقدمی، سیامک صفری، سیامک احصایی، هدی ناصح، زهیر یاری و با هنرمندی داریوش ارجمند و با حضور گروهی از هنرجویان رشته تئاتر و نمایش به ایفای نقش پرداخته‌اند.

 

××× خیابان‌های آرام

 

«خیابان‌های آرام» کمال تبریزی یکی دیگر از فیلم‌هایی است که نتوانست مهلت نمایش بگیرد که البته وضعیتی بهتر از «گزارش یک جشن» دارد. این فیلم سینمایی پروانه نمایشش را گرفته است و حتی چندین نوبت هم مهلت اکران آن در شورای صنفی نمایش مشخص شد؛ البته با شرایطی خاص اما در فرصتی که برای اکرانش تعیین شده بود هم بازهم اکران نگرفت.

 

اسفند ماه در حالیکه پیش‌بینی می‌شد، فیلم «خیابان‌های آرام» کمال تبریزی اکران شود، این کارگردان در گفت‌‌وگویی کوتاه با ایسنا گفته بود: امروز باخبر شد «خیابان‌های آرام» با اینکه ظاهرا پروانه نمایش هم دارد تا اطلاع ثانوی به نمایش عمومی درنخواهد آمد و بازهم ظاهرا جلوی نمایش آن گرفته شده است.

 

تبریزی شرایط اکران «خیابان‌های آرام» را شبیه شرایط چند سال قبل «به رنگ ارغوان» توصیف و همچنین مطرح کرده بود: «خیابان‌های آرام» نیز فعلا به سرنوشت «پاداش» دچار شده است، با این تفاوت که یکی پروانه نمایش دارد و دیگری کماکان بدون پروانه است، هرچند که داشتن پروانه یا نداشتن آن توفیر چندانی ندارد. این فیلم برای مجوز پروانه ساخت، لوکیشن خود را به کشور ارمنستان تغییر داد و برای مجوز اکران عمومی دوباره صداگذاری شد.

 

«خیابان‌های آرام» هم در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم که در ارمنستان جلوی دوربین رفته است داستان طنزی را روایت می‌کند که در آن حسن معجونی، نیکی کریمی، لعیا زنگنه، محمد‌رضا فروتن، رضا داود‌نژاد، و جمع دیگری از بازیگران ایفای نقش‌هایی را برعهده دارند.

 

××× پاداش

 

کمال تبریزی، فیلم به نمایش در نیامده دیگری هم به نام «پاداش» دارد که خبر توقیف آن را وزیر ارشاد شخصا اعلام کرد.

 

فیلم سینمایی «پاداش» داستان یکی از مدیران میانی دولت است که به ماموریت‌های خارجی متعدد می‌رود. تا اینکه در یک نوبت او را برای تشویق به سفر حج می‌فرستند اما در این سفر برخلاف تصور او که انتظار دارد مانند یک مدیر دولتی با او برخورد شود، این اتفاق نمی‌افتد.

 

وزیر ارشاد در دی‌ماه سال 88 درباره این فیلم گفته بود: «فیلم‌هایی که با خط قرمز و معیارهای اسلامی و ایرانی همخوانی ندارند؛ قابلیت نمایش ندارند و بنابراین توقیف می‌شوند. » در این فیلم حسن معجونی، آتیلا پسیانی، صابر ابر، بهمن زرین‌پور، آشا محرابی، رضا بهبودی، روح‌الله حق‌گوی لسان، اصغر نقی زاده، بهنام وطن و مرحوم احمد آقالو به ایفای نقش پرداخته‌‌اند.

 

××× خانه پدری

 

«خانه پدری» کیانوش عیاری هم موضوعی اجتماعی دارد. این فیلم که یازدهمین اثر بلند سینمایی کیانوش عیاری است، وقایع خود را از 1310 آغاز می‌‌کند و آنها را تا امروز ادامه می‌دهد. .خانه پدری» نتوانست حتی در جشنواره فیلم فجر نیز حاضر شود و این در حالی است که موسسه ناجی هنر تهیه‌کننده آن است. مهدی هاشمی، شهاب حسینی، مهران رجبی، ناصر هاشمی، مینا ساداتی، نازنین فراهانی، حسین فلاح و ... بازیگران اصلی «خانه پدری» هستند.

 

××× فرزند صبح

 

اما وضعیت «فرزند صبح» کمی با سایر فیلم‌هایی که اجازه اکران عمومی پیدا نکرده‌اند، متفاوت است.این فیلم که پس از چندین سال بالاخره با کارگردانی بهروز افخمی به جشنواره بیست‌و نهم فجر رسید، با انتقادات اصحاب رسانه و منتقدین روبرو شد. «فرزند صبح» مقطع کودکی (تا هفت سالگی) حضرت امام خمینی (ره) و همچنین بخش‌هایی از 63 سالگی ایشان در 15 خرداد سال 42 را روایت می‌کند و ساخت آن چیزی در حدود دو میلیارد تومان هزینه داشته است، اما منتقدین و اصحاب رسانه پس از حضور در کنفرانس خبری افخمی در جشنواره فجر دو سال قبل، انتقادهای شدیدی را نسبت به فیلم مطرح کردند. درحالیکه بهروز افخمی همچنان تاکید دارد با تدوین مجدد،فیلم اثر قابل قبولی خواهد شد.

 

در «فرزند صبح» عبدالرضا اکبری، آتیلا پسیانی، هادی دیباجی، آرمان ایرانپور و هدیه تهرانی به ایفای نقش پرداخته‌اند.

 

××× من مادر هستم

 

««من مادر هستم» به کارگردانی فریدون جیرانی هم در سال 89 ساخته شده است و در آن باران کوثری، حبیب رضایی، هنگامه قاضیانی، فرهاد اصلانی، امیرحسین آرمان و پانته‌آ بهرام بازی کرده‌اند. این فیلم داستان یک خانواده‌ی طبقه‌ی متوسط است که در یک شرایط بحرانی به بررسی و ارزیابی زندگی خود می‌پردازند.

 

اما درحالیکه «من مادر هستم» جزو فیلم‌هایی است که هنوز رنگ پرده را ندیده است اما گفته می‌شود با تغییراتی که در این فیلم داده شده بزودی اکران می‌شود.

 

××× به گزارش ایسنا، فیلم‌هایی هم هستند که نه در یکی دو سال گذشته، بلکه از ساخت آن‌ها چند سالی می‌گذرد اما بازهم نتوانسته‌اند در اکران عمومی قرار بگیرند. «زادبوم» به کارگردانی ابوالحسن داودی، «زمهریر» به کارگردانی علی رویین‌تن، «پوسته» مصطفی آل‌احمد و «صد سال به این‌ سال‌ها»ی سامان مقدم و «آیینه‌های روبرو».

 

××× زادبوم

 

شاید بتوان گفت که «زادبوم» هم در میان فیلم‌های اکران نشده، وضعیت ویژه و خاصی دارد؛ چرا که این فیلم توانسته بود در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر تندیس سیمرغ بخش نگاه ملی جشنواره را هم بدست بیاورد. فیلم سینمایی «زادبودم» روایتگر زندگی کنونی سه نسل از یک خانواده ایرانی است که در سه کشور متفاوت زندگی می‌‎ مشکلی روبرو هستند. عزت الله انتظامی، مسعود رایگان، رؤیا تیموریان، پگاه آهنگرانی و بهرام رادان در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.

 

××× زمهریر

 

«اما حکایت «زمهریر»؛ این فیلم در هنگام حضور در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر انتقادات تند اصحاب رسانه و منتقدین را در پی داشت و گویا صحنه‌های این فیلم که گفته می‌شود مضامینی مرتبط با «نگاه غیراخلاقی به دفاع مقدس و توهین به شهدا» داشته است باعث شده است که «زمهریر» فعلا به نمایش درنیاید.

 

××× هفت و پنج دقیقه

 

محمدمهدی عسگرپور که چندماهی است با مسائل مربوط به خانه سینما روبرو است هم فیلمی دارد که هنوز به نمایش در نیامده است. «هفت و پنج دقیقه»که در سال 87 ساخته شده است مضمونی اجتماعی دارد و به موضوع مهاجرت می‌پردازد. رضا کیانیان تنها بازیگر ایرانی این فیلم است که بر اساس فیلمنامه فرهاد توحیدی در فرانسه ساخته شده است. این فیلم داستان زندگی سه زن که در آستانه فروپاشی روحی و خودکشی اند را روایت می کند و در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر نیز حضور داشت.

 

××× پوسته

 

مصطفی آل‌احمد یکی از کارگردانانی است که در عرصه مستند جوایز بسیاری را کسب کرده، اما همچنان اولین ساخته‌ی سینمایی‌اش به نمایش درنیامده است.. «پوسته» محصول سال 87 است که محمد آفریده آن را تهیه کرده و درآن حمید فرخ نژاد، الناز شاکردوست، مریم کاویانی، حمیدرضا فلاحی و امیرغفار منش به ایفای نقش پرداخته بودند. این فیلم هم مضمونی اجتماعی دارد و داستانش درباره یک زندانی محکوم به مرگ است که پس از اثبات بی گناهی اش آزاد می شود و بلافاصله در شرایطی قرار می گیرد که شواهد می تواند او را یک بار دیگر روانه زندان کند.

 

××× صد سال به این سال‌ها

 

سامان مقدم «صد سال به این سال‌ها» را با حضور رضا کیانیان، فاطمه معتمدآریا، پرویز پرستویی و علی قربان زاده ساخته است. داستان فیلم روایتگر زندگی زنی به نام «ایران» است که در طول سی سال متوجه ضربات و لطمات بزرگی در زندگی شخصی اش می شود و اعضای خانواده‌اش را از دست می دهد.

 

××× آینه‌های روبرو

 

«آینه‌های روبرو» هم از فیلم‌هایی است که در جشنواره دو سال قبل فیلم فجر مورد تقدیر قرار گرفت و جوایزی را به خود اختصاص داد اما این فیلم هنوز نتوانسته است، اکران شود. «آینه های روبرو» به کارگردانی نگار آذربایجانی و تهیه کنندگی فرشته طائرپور داستان دختری را روایت می کند که در پی تغییر جنسیت خود است، اما او با مخالفت شدید خانواده روبرو می شود.

 

طائرپور با گلایه از شرایط اکران پیش از این گفته بود: نمی‌خواهم «آیینه‌های روبرو» را چون فیلمی مازاد بر نیاز نمایش اکران کنم.

 

وی با اشاره به شرایط اکران، یادآور شده بود: قبلا هم گفته بودم که به اکرانی توهین آمیز برای «آینه‌های روبرو» تن نخواهم داد و با توجه به ارزش‌های فیلم و همچنین قابلیت‌هایش در جذب مخاطب، حاضر نخواهم شد که آنرا چون فیلمی مازاد بر نیاز نمایش، در سالن‌های نصفه و نیمه و بی‌رغبت به نمایش اینگونه فیلم‌ها اکران کنم. به خاطر همین حساسیت بود که تصمیم گرفتم پخش این فیلم را به دفتر دیگری واگذار نکنم تا از تن دادنش به چنین شرایطی گله مند شوم.»

 

××× نیلوفر

 

طائرپور در مقام تهیه‌کننده فیلم به نمایش در نیامده دیگری هم به نام «نیلوفر» دارد.

 

شاید برخی از فیلم های لیست بالا توانسته باشند در جشنواره های مختلف به نمایش درآیند اما «نیلوفر» گویا مشکلی فراتر از آنها دارد؛ چرا که اداره نظارت و ارزشیابی حتی از نمایش «نیلوفر» در جشنواره فیلم کیش هم جلوگیری کرد و البته دلیل آن را نداشتن پروانه نمایش توسط این فیلم دانست؛ دلیلی که موجب اعتراض فرشته طائرپور تهیه کننده آن شد چراکه او معتقد بود فیلم دو سه سال است که مجوز نمایش دارد.

 

فرشته طائرپور تهیه‌کننده ایرانی این فیلم در گفت‌‌وگویی سرانجام به ایسنا خبرداد: پس از چهارسال توقیف فیلم سینمایی «نیلوفر» در ایران و محرومیت آن از هرگونه نمایش در سینماها یا شبکه‌های ویدیویی و تلویزیونی ـ علیرغم داشتن پروانه ساخت و پروانه نمایش از وزارت ارشاد ـ این فیلم از سوی تهیه‌کنندگان فرانسوی آن در اختیار شبکه اینترنتی INDIEFLIX قرار گرفت تا برای هر علاقمندی قابل دسترس باشد. طائرپور ابراز تاسف کرد: تنها نتیجه این ممنوعیت، زیان انباشته و غیرقابل جبران اینجانب بعنوان تهیه کننده ایرانی و مالک صد در صد حقوق نمایش آن در ایران است

 

«نیلوفر» ساخته به کارگردانی سبینه الجمایل محصول مشترک ایران و فرانسه با بازی فاطمه معتمدآریا، شهاب حسینی، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی، صادق صفایی و مبینا آینه‌دار با مدت زمان 82 دقیقه و به تهیه کنندگی فرشته طائرپور و رشید بوشارب در سال 87 تولید شده است.

 

××× پریناز

 

«پریناز» را شاید بتوان تنها فیلمی دانست که به دلیل ممیزی نتوانست در جشنواره‌ی فیلم فجر اخیر رنگ پرده را ببیند.

 

این فیلم داستان دختربچه‌ای را روایت می‌کند که خانواده خود را از دست داده و قرار است از سوی خانواده مادرش نگهداری شود، اما در خانواده جدید ماجراهایی برای وی رخ می‌دهد.

 

«پری‌ناز» دارای مضمونی اجتماعی است و بازیگران آن فرهاد آئیش، مژگان بیات، مصطفی زمانی، طناز طباطبایی، امیرحسین فتحی، حمید فرخ‌نژاد، شبنم قلی‌خانی، فاطمه معتمد‌آریا و فرخ نعمتی هستند.


[ دوشنبه 91/1/21 ] [ 4:15 عصر ] [ حسین ]
          

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ فیلم ، بازیگر ها جشن ها و اخبار داغ سینمای ایران
آرشیو مطالب
امکانات وب